جدول جو
جدول جو

معنی روح فکری - جستجوی لغت در جدول جو

روح فکری(حِ فِ)
روح ذکری فکری. بگفتۀ امام غزالی از مراتب ارواح نورانیۀ بشریه است و آن روحی است که مصارف عقلی را گرفته میان آنها تألیفات و ازدواجاتی بوجود می آورد و از آنهامعانی شریفی را نتیجه میگیرد، و اگر مثلا دو نتیجه بدست بیاید میان آندو نتیجه را تألیف میکند و همچنین تا بینهایت روح بتزاید میرود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ذیل روح). و رجوع به روح (در اصطلاح حکمت) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ فِ)
نیکواندیشگی. خوب فکری. نیک اندیشی. صحیح اندیشی
لغت نامه دهخدا
(حِ مُ کَرْ رَ)
کنایه از جبرئیل علیه السلام است. (از غیاث اللغات) (برهان قاطع) (از آنندراج). رجوع به جبرئیل و روح و روح القدس و روح قدس شود
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالمؤمن بصری، مکنی به ابوالحسن، مولای هذیل بود، (از تاج العروس)، ابن الندیم در الفهرست کتاب وقف التام را از تألیفات وی برشمرده است
ابن مسبب کلیبی بصری، مکنی به ابورجاء، تابعی است، وی از ثابت حدیث شنید و مسلم از او روایت دارد، (از تاج العروس)، و رجوع به ابورجاء روح شود
ابن قاسم عنبری بصری، محدث است و از ابن ابی نجیح روایت دارد، (از تاج العروس)
ابن عطأبن ابی میمونۀ بصری، محدث است و از پدرش روایت دارد، (از تاج العروس)
ابن اسلم باهلی بصری، مکنی به ابوحاتم، وی از حمادبن سلمه روایت دارد، (از تاج العروس)
ابن فضل بصری، نزیل طائف، از حمادبن سلمه حدیث شنید، (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو شَ فِ)
عمل و حالت روشن فکر. (فرهنگ فارسی معین). صفت روشن فکر. تجددخواهی. نوگرایی. و رجوع به روشن فکر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روح مکرم
تصویر روح مکرم
جان والا جبرئیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روشن فکری
تصویر روشن فکری
عمل و حالت روشن فکر
فرهنگ لغت هوشیار
ابتکار، قدرت ابداع، تدبیر، درایت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از روح داری
تصویر روح داری
Soulfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی